«پیش پای بهشت»
کتاب «پیش پای بهشت» خاطرات بانوان جانباز استان اردبیل که به نویسندگی «اعظم شریف» توسط انتشارات «خط هشت» در هزار نسخه با حمایت مالی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان اردبیل به چاپ رسیده است.
این کتاب نشانگر گوشهای از رشادتهای شیرزنان ایران اسلامی است. هر چند بانوان به صورت مستقیم در جبهه جنگ حضور نداشتند، اما به واسته زخمهای روحی و جسمی که از جنگ به یادگار گرفتهاند سهمی در این ایستادگی دارند زنان و دخترانی که داغ از دست دادن عزیزشان را در دل یا نصیبی از ترکش تیرهای دشمن در جسم دارند.
در بخشی از کتاب آمده است:
در نهایت هم بدون استفاده از سهمیه جانبازی و با تلاش و پشتکار خودم، در کنکور شرکت کردم و در رشته میکروبیولوژی از زنجان قبول شدم. ترم آخر دانشگاه بودم که برایم خواستگار آمد. مسئله جانبازی و جراحت پایم را در همان جلسه اول خواستگاری مطرح کردم. مشکلی نداشتند و اتفاقا از صداقتی که داشتم خوشحال شدند.
خواستگاری به ازدواج ختم شد و بعد از ازدواج بخاطر شغل همسرم به اردبیل آمدیم. به پیشنهاد همسرم آزمون استخدامی آموزش پرورش شرکت کردم و از دبیری در زنجان قبول شدم. بخاطر مشکلاتی که بود نمیتوانستم در زنجان تدریس کنم. بعد از کلی رفت و آمد و دوندگی و زحمتهای همسرم، توانسنتیم به اردبیل انتقالی بگیریم.
سال ۱۳۷۸ برای اولین بار حس شیرین مادری را تجربه کردم. بعد از مادر شدنم تازه فهمیدم مادرم در تمام مدتی که من از درد پایم رنج میکشیدم چقدر اذیت شده و بخاطر من به روی خودش نیاورده بود.
سالها از مجروح شدنم میگذرد، اما هنوز هم دردها ادامه دارد و بعضی شبها کابوس، مهمان ناخوانده خوابم میشود.
با اینکه معلمی شغل بسیار ارزشمند و مقدسی است، اما با وجود زخمی که به یادگار در پایم دارم ایستادن پای تابلو و درس دادن برای ساعتهای متوالی واقعا برایم سخت میشود. اما شغلم را با عشق ادامه میدهم و تا آخرین روز تمام شدن خدمت کعلمی این درد را به جان خواهم خرید.
دیدگاهتان را بنویسید